English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4462 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
solar orientation U تعیین موقعیت نسبت به افتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
orientation U تعیین موقعیت
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
columns U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
offset point U در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
subsolar U در فل افتاب
sunless U بی افتاب
sunned U افتاب
dislocating U افتاب
sunshine U افتاب
sunning U افتاب
sunny U افتاب رو
patent to the sun U افتاب رو
sun U افتاب
dislocates U افتاب
dislocate U افتاب
photosphere U افتاب
sunnier U افتاب رو
queen's weather U افتاب
sunniest U افتاب رو
suns U افتاب
sunshine recorder U افتاب سنج
sun dried U در افتاب خشکانیده
sunflower U گل افتاب گردان
roman candle U افتاب مهتاب
sunshade U افتاب گردان
sundials U شاخص افتاب
dawns U طلوع افتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
visor U افتاب گردان
sunbaked U افتاب پخته
sunbath U حمام افتاب
sunshades U افتاب گردان
solarism U افسانههای افتاب
sunrises U طلوع افتاب
sun worship U افتاب پرستی
streamers U تیغ افتاب
streamer U تیغ افتاب
sun struck U افتاب زده
solarization U تابش افتاب
sunward U سوی افتاب
sunshiny U افتاب گیر
sunstruck U افتاب زده
daisy U گل افتاب گردان
sunlike U مانند افتاب
sun burn U افتاب زدگی
sundial U شاخص افتاب
sunburn U افتاب زدگی
sunstroke U افتاب زدگی
daisies U گل افتاب گردان
sun beam U پرتو افتاب
sunrise U طلوع افتاب
sunup U طلوع افتاب
sunlight U نور افتاب
heliologist U افتاب شناس
visorless U بی افتاب گردان
heliophilous U افتاب دوست
visard U افتاب گردان
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
heliosis U افتاب زدگی
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
heliotrope U گل افتاب پرست
heliotrope U افتاب گرای
sunbeams U تیغ افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
heliotropism U افتاب گرایی
sunbeam U پرتو افتاب
sun worshipper U افتاب پرست
heliolatrous U افتاب پرست
vizor U افتاب گردان
sunshine U تابش افتاب
sunshine U نور افتاب
german giant swing U افتاب شکسته
giant circle U افتاب شکسته
giant swing U افتاب یا مهتاب
girasol U گل افتاب پرست
sunsets U غروب افتاب
girasole U گل افتاب پرست
helianthemum U چرخ افتاب
helianthemum U افتاب چرخ
helianthus U گل افتاب گردان
heliotherapy U معالجه با افتاب
weather beaten U افتاب زده
heliograph U افتاب نگار
turnsole U گل افتاب گردان
visors U افتاب گردان
p of the sun U نیش افتاب
basks U افتاب خوردن
chamaeleontis U افتاب پرست
patent to the sun U افتاب گیر
dawn U طلوع افتاب
bask U افتاب خوردن
cockshut U غروب افتاب
chamaeleon U افتاب پرست
basking U افتاب خوردن
dawned U طلوع افتاب
broiling sun U افتاب سوزان
dawning U طلوع افتاب
p of the sun U طلوع افتاب
basked U افتاب خوردن
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
sunlit U روشن از فروغ افتاب
sunbaked U در افتاب خشک شده
sunshiny U منور از نور افتاب
sunbaked U حرارت افتاب دیده
basking U حمام افتاب گرفتن
sun dial U افتاب نما مقنطره
to sun one self U خودرا افتاب دادن
sung hat U کلاه افتاب گیر
to take the sun U افتاب بخود دادن
sun hat U کلاه افتاب گیر
basks U حمام افتاب گرفتن
sunflowers U گیاه افتاب گرا
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
side screen U چادر افتاب گیر
bask U حمام افتاب گرفتن
sunflower U گیاه افتاب گرا
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
solisequous U تابع گردش افتاب
sunburn U افتاب سوخته کردن
peep U نیش افتاب روزنه
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
under the sun U در جهان در زیر افتاب
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
basked U حمام افتاب گرفتن
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
peeps U نیش افتاب روزنه
peeping U نیش افتاب روزنه
peeped U نیش افتاب روزنه
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
heliotrope U گل افتاب گردان ارغوانی روشن
fire opal U گل افتاب گردان عین الشمس
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
cosmical U برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
the sun had parched his skin U افتاب پوست تنش را سوزانده بود
solarize U زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
heliotropic U رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
location U موقعیت
sites U موقعیت
site U موقعیت
lodgment or lodge U موقعیت
sited U موقعیت
positioned U موقعیت
occasion U موقعیت
Recent search history Forum search
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1coffee table conversation piece
2In order to be interesting you have to be mean
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
1the financial condition or position of a business enterprise
1چندمین
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0سر کسی کلاه گذاشتن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com